... و حرف هایی که در دلم ماند

تنها برای تو می نویسم گل لادن

... و حرف هایی که در دلم ماند

تنها برای تو می نویسم گل لادن

مجتبی معظمی

هیچ کس از جنس ما نبود ! 

  

این چنین که هستم ، که بودی ، که بودم ، که هستی !    

 

نمی گویم صمیمی ، نمی گویم خوب ، نمی گویم پاک ، نمی گویم ! 

 

  

ولی به خدا قسم ! قسم به نان و نمک ! به شرم تو ! به چشمای قشنگ تو !    

 

اندازه ی هرچه دل تنهاییت بخواهد ، با همه ی وجود ، و با هرچه عشق ، و عشق دوستت دارم !

نظرات 2 + ارسال نظر
بانوی کوچک شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 ق.ظ http://banooye-koochak.blogfa.com

بسیار زیبا بود .مخصوصا اونجایی که می گه: اندازه ی هر چه دل تنهاییت بخواهد با همه وجود و با هر چه عشق و عشق دوستت دارم. موفق باشی عزیزم.

بانوی کوچک دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:42 ب.ظ http://banooye-koochak.blogfa.com

من غم انگیز ترین غصه ی شهرم هستم

زیر باران هستم

کنج دیوار درون کوچه

خیس و تنها و کمی یخ زده ام

و بخار نفسم دستم را

اندکی گرم نگه می دارد

من همیشه اینجا زیر باران هستم

راستی همسایه

پشت آن پنجره گرم در این تنهایی

چه کسی گفت که باران زیباست ؟

منتظرتم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد