کاش شادمهر برمی گشت !
دلم خیلی تنگ شده واسش
کاش دلم فقط کمی شکسته بود !
کاش یغما فقط ترانه ی عاشقانه بگه !
ترانه های اجتماعیشو دوست ندارم !
کاش در همین نزدیکی خیالم لمس دستانت حقیقت داشت !
کاش یه نفر بودیم من و تو - تو و من -
کاش دلم انقدر داغون نبود !
ای کاش هرگز ندیده بودمت !
کاشکی عاشقت نبودم
ای کاش با ندیدنت تمام زندگیم بر فنا بود !
کاش هرچه بودم این نبودم !
کاش که دلم اندازه ی عشق بود !
دریغ از این همه آرزوهای محال و توهم های نا ممکن !
کاش هرگز غروبی وجود نداشت !
کاش که چشمانت حقیقت نداشت !
ای کاش من نبودم !
ای کاش تو همیشه بودی اما من نمی دیدمت !
ای کاش خالق من ، خالق تو خالق عشق ما - یعنی من - نبود !
ای کاش جرات دل هم
اندازه ی لاف زدن هام که تزرع عاشقانه هایم را می گویم
بود !
هیچ کس از جنس ما نبود !
این چنین که هستم ، که بودی ، که بودم ، که هستی !
نمی گویم صمیمی ، نمی گویم خوب ، نمی گویم پاک ، نمی گویم !
ولی به خدا قسم ! قسم به نان و نمک ! به شرم تو ! به چشمای قشنگ تو !
اندازه ی هرچه دل تنهاییت بخواهد ، با همه ی وجود ، و با هرچه عشق ، و عشق دوستت دارم !
یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد !
یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد !
پس نگو ! نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست ، قبول ندارم !
گرچه به ظاهر جسم خسته است ، ولی دل دریایی ست
تاب و توانش بیش از این هاست
دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد ، باشد !
دوست خواهم داشت بیشتر از دیروز
باکی ندارم از هیچ کس و هرکس که تو را دارم عزیز !